فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

فرشته ای به نام فاطمه

پرنسس عزیزم

سلام به یکدونه ی مامان   فدات بشم که روز به روز ماه تر وخانوم تر میشی   ماشالا به قدو بالات عزیزم   الان دیگه از درو دیوار بالا میری   خودتو میگیری به همه چی و بلند میشی.دیشب حدودا یه دقیقه بدون کمک ایستادی...   ماکلی ذوق زدیم هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   حرفای قشنگ وجدیدم میزنی   راستی گفتم  9 فروردین گفتی ماما...............   الان میگی :  بوآ  .   بوو .  آخ .اوه.   یه بارم گفتی عژیژ .  خلاصه الان ازبس خوابم میاد یادم نیست   عمو هم میگی   راستی میگ...
26 فروردين 1392

برای تو

نازنینم   خیلی خوشحالم که میبینم دوباره خنده های شیرینت برگشتن روی لبت   شادم از اینکه میبینم چشمهات اون بی حالی و بی حسی رو ندارن   خدا رو هزارمرتبه شاکرم که عشقم عمرم نفسم رو شفا داد...   الهی هیچ بچه ای بیمار نشه   خیلی بهمون سخت گذشت دختر نازنینم   تازه میفهمم ماها با چه زحمتی بزرگ شدیم... کاش قدر بزرگترهامون رو میدونستیم   عزیزم   حالا میفهمم باباجون و مامان فرشته چقدر برای بزرگ کردن ما زحمت کشیدن...   قربونشون برم منننننننننن   روحت شاد مامان فرشته   عمرت باعزت و طولانی بابا حبیب گل و مادرجون مهربون وزحمت کش ...
24 فروردين 1392

تب شدید

متاسفانه عشق مامان دو شب پیش به شدت تب کردی.   شب بردیمت دکتر.40 درجه تب داشتی. داغ داغ بودی. دکتر نامه ی بستری داد. داشتم دق میکردم.   اشکام ذره ذره می ریختن. خیلی بهونه میگرفتی.همش گریه.کلی نذر و نیاز کردم تا مجبور نشم ببرمت برای   بستری. شب سختی بود. نمیتونستی بخوابی. با خاله بردیمت ساعتای 2:30 صبح تو خیابونا با ماشین تا آروم شدی و خوابیدی. مدام تبت رو اندازه میگرفتیم.   همه ناراحت ونگران بودن.هرچی هم میخوردی بالا می آوردی.به لطف خدا و دعای دوستان امروز حالت خوب   شد.نمیدونی دخترم چی کشیدیم... الهی که هیچ بچه ای هیچ وقت مریض نشه.دلم میخواست   بمیرم ومریضیت رو نبینم. به شدت...
22 فروردين 1392

اولین بهار

سلام ملکه کوچولوی من   اولین بهار.بهار92 مبارک... عشق نازم..کوچولوی قشنگم....این عید با تمام سالهای عمرمون فرق میکرد.   امسال یه فرشته کوچولوی خوشکل ومهربون سر سفره هفت سین کنار ما سال رو تحویل کرد و به سالمون   برکت و خیر بخشید.   لذت بخش بود وشیرین... همه شاد بودن..همه خوش حال بودن... فرشته ی نازم...وجودت کلی به ما   شادی بخشید.   کنار بابا اکبرو عموجونا و عمه جونا سال رو تحویل کردی... و عیدی توپییییییییییییییییییی گرفتی...   وروجک کوچولوی من خوب عیدی گرفتی هاااااااااااااااااااا   عمه جون الهام یه لباس خوشکل وناز برات خریده بود.... &nb...
22 فروردين 1392
1